باران که ببارد بر میگردم ...
 
دور باش اما نزدیک..
...من از نزدیک بودن های دور میترسم...
 
 

 

گفتی میروم


باران که ببارد بر میگردم


باور کردم


حالا سالها از دوری دیدار و دست ها

 
در گذر باران هایی که آمدند


تا دست خلوت های مرا


به دور دست تو گره بزنند


می گذرد

 
 و تو نیامدی

 
حق داری


 دیگر روزگار اعتماد با باران و بابونه های خیالی گذشته است


و من حتی نگران نیامدنت هم نیستم

 
حالا خوب میدانم

 
هر بارانی که ببارد


چشمانی منتظر دنبال دستهای تنهایی میگردند


که صاحب شعرند


و قرار است روزی


به بهانه باران برگردند ...




ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 10 PM :: توسط : MahtaB..

درباره وبلاگ
دل تنگ... گاه دلتنگ میشوم.. دلتنگتر از همه... گوشه ای مینشینم و حسرت ها را مرور میکنم.. نمیدانم کدام خواهش را نشنیدم و به کدام دلتنگی خندیدم که... دلتنگترینم..؟؟؟؟!!؟
آخرین مطالب
نويسندگان